I'm a woman!
By Rana Mirzad
Published 8 March 2022
من زنم!
من محکومبه سکوتم
خندیدن جرم است
تعلیم و کار بهر من نیست
قانون مردانه است
آرزو هایم را باید دفن کنم.
اینجا!
آزادی واژه نا آشناست
شلاق و حجاب است
تا در قفس ام بگذارد.
گاهی!
مرا می فروشد
چون لباس
چون حیوان
چون سنگ و خاک
اما
من در دل تاریکی بدنبال چراغ ام
به افق های روشن می نگرم
هنوزم قامت آرزو هایم بلند است
از میان دیو های مست خواهم گذشت
پایدار خواهم ماند
و تکثیر خواهم شد.
I'm a woman!
I am condemned to silence
Laughing is a crime
Education and work are not my right
The law is masculine
I have to bury my wishes.
Here!
The word of freedom is unfamiliar
It is a whip and a hijab
To put me in a cage.
Sometimes!
Sells me
Like clothes
Like the animal
Like stone and soil
But I am looking for a light in the dark
I look at the bright horizons
My dreams are still high
I will pass through drunken demons
I will stay stable
And I will be multiplied.