[I am a woman, the same melancholy of beliefs!]
By Razia Sharan
Published 8 March 2022
من زنم، همان سودا زده ی باور ها!
نه! پرندهای شاید باشم قبل از رسیدن ابرهای سیاه!
آشیانهام قلب آسمان است
بین رنگینکمان و آواز پرندگان!
شانه به شانه با مرگ قدم زدم
سایهام همیشه از خودم بزرگتر بود و تاریک
قدم زدم در میان گرگها و شنهای بیابان
زمان به کندی میگذشت!
زمان ایستاده بود!
گرگها از چهار سویمان دوره کرده بود!
این گرگها، از کجای تاریخ بیرون آمده بودند؟
به بوی باکرگی و زنانگی حریصتر بودند و
هر روز تعداد ما کم و کمتر میشدند.
برای زنده ماندن جز نگریستن به یکدگر هیچ راه دیگری نداشتیم
گاه، از خوشه های نورس گندم حتا میترسیدیم...
گلولهها، بی پرسان فقط شلیک میشدند و
از تعدادمان کم میکردند...
نام من شیرین است و نام او فرخنده، گلبیگم تنها نشسته است و هزاران نام آشنای دیگری که از یاد بردهام!
فرخنده را همه از یاد نمیبریم!
سنگها به ملامتش برخواسته بودند...
گرگها حتی برای پرندگان مرز کشیدند
بال پرندگان زن را بریدن
برای زنانی که پرواز داشتند نیز!
آیا پرندگان، پرواز را از یاد خواهند برد؟
کوهی است اینجا، همه چهلدخترانش میخوانند!
از فرازش، پریدن چندان ناممکن نمیرسد
پرندگان همه به پرواز درآمدند
و من چهلمینشان بودم...
I am a woman, the same melancholy of beliefs!
No! Maybe I was a bird before the black clouds arrived!
My nest is the heart of heaven
Between the rainbow and the birds’ song!
I walked shoulder to shoulder with death
My shadow was always bigger and darker than me
I walked among the wolves and the sands of the desert
Time passed slowly!
Time was stopped!
The wolves were circling around us!
Where did these wolves come out of the history?
They were greedier for the smell of virginity and femininity
And every day our number was getting smaller and smaller.
We had no choice but to look at each other to survive
Sometimes, we were even afraid of new raised spikes of the wheat ...
The bullets were fired without question
They were reducing our number ...
My name is Shairn and her name is Farkhonda, Golbiqum is sitting alone and thousands of other familiar names that I have forgotten!
We all do not forget Farkhunda!
The stones were raised to blame her...
Wolves even drew borders for birds
Cut off the wings of female birds
For women who flew too!
Will the birds forget flying?
There is a mountain here, which is named forty girls by all!
Jumping from the top it is not so impossible
The birds all flew
And I was their fortieth ...