Woman
By Nazanin Talash
Published 8 March 2022
زن
منم زن با تمام غصه هایم
رسد تا آسمان روزی صدایم
وزین جغرافیایی تاریک تان
گشایم پر بسوی نا کجایم
و من در فکر و خیلی خسته از تو
شدم در قید و بند و بسته از تو
ولی این را بدان روزی نه یک روز
شوم آزاد و حتا رسته از تو
نمی ترسم چه ما را می هراسی
زنم آری مگر تو نا شناسی؟
زنم از جنس فولاد و ز الماس
گمانم نیشه ای یا مست ناسی
شود روزی که این نوبت سر آید
شکست و شومی ها از در بر آید
نماند کش و فش با هیچ خلقی
ذغالی بین که بعد از اخگر آید
شکست بانوان گر ساده می بود
برایش هر کسی آماده می بود
ولی این را بدان که کور خواندی
گذشت آن عصر،زنها رانده می بود
نازنین تلاش
Woman
I am a woman with all my sorrows
My voice will reach the sky one day
And from this dark geography of yours
I open my wings toward nowhere
And I'm thinking and very tired of you
I was bound and closed by you
But know this one day, not one day
I will be free and even exempt from you
I'm not afraid, why are you threatening us?
I'm a woman, yes, do you not know?
I'm a woman made of steel and diamonds
I think you are using tobacco or drunk?
May the day come when this turn ends
Defeats and misfortunes will go out of door
Luxury life does not always remain for anyone
like coal that came out after a fire
If it was easy to defeat women,
Everyone was ready for that
But know that you think blindly
That time is passed when women were driven away